RSS
خانه شناسنامه پست الکترونیک مدیریت وبلاگ من موضوعات وبلاگ من اشتراک در خبرنامه
لوگوی وبلاگ من لینک دوستان من اوقات شرعی مطالب بایگانی شده آهنگ وبلاگ من وضعیت من در یاهو یــــاهـو |
مثل یخهای شیشه ای سرد و سنگین بود ......
نویسنده: حسین(یکشنبه 84/12/28 ساعت 10:27 صبح) من پذیرفتم شکست خویش را
پندهای عقل دوراندیش را من پذیرفتم که عشق افسانه است این دل درداشنا دیوانه است میروم شاید فراموشت کنم در فراموشی هم اغوشت کنم می روم از رفتن من شاد باش از عذاب دیدنم ازاد باش ارزو دارم بفهمی درد را تلخی برخوردهای سرد را آرزومند آرزوهایتان
قربونت برم
نویسنده: حسین(یکشنبه 84/12/28 ساعت 10:5 صبح)
سلام خوبی عزیزم یکی دو روز دیگه به عید بیشتر نمونده پارسال و پریالسال اینجا یودم و لحظه سال تحویلو اینجا بودم جون تنها بودم حتی
سفره هم واسه خودم نذاشتم فاعزه جون خوش به حالت که وقتی تلویزیون اعلام میکنه اغاز سال 1385 پیش بابا و مامان
هستی فکر کنم اون موقع دور ورتون خیلی شلوغ باشه به هر هال خوش باشی خوش بگذره الان یه داستا ن کوتاه گیر اوردم
که برا تو هم میزارم بخونیش ....
دیشب چه شب بدی بود مگه نه...........
نویسنده: حسین(شنبه 84/12/27 ساعت 7:52 صبح)
سلام فاعزه جونم میدونم الان بیداری .....میدوتم خیلی ناراحتی ..... میدونم همه چی رو میدونم ... به خداوندی خدا قسم
که خودم هم از صبح تا حالا حتی 1 ثانیه هم کار نکردم یعنی اصلا نمتونم کار کنم همش گریهای دیشبت یادم میاد و ترس
و وحشتی که داشتی ای کاش میتونستم یه کاری برات بکنم ولی میدونی که این فاصله دورمون جلوی همه چی رو گرفته
ولی دم گوشم هی بکی میگه ایشالا اتفاقی نمیفته . تو هم بگو ایشالا فدات شم چقدر دیشب اشک ریختی .. حسین برات
بمیره که اینقدر ناراحتی منتظر ساعت 8:30 تا 9:00 هستم که خبرشو بهم بدی ...خدایا فاعزه رو به خودت سپردم
خدا جون به فاعزه کمک کن قول میدیم 2 تامون با هم جبران بکنیم ....قوله قول.......
فاعزه جونم یه وصیت از داریوش کبیر رو الان تو مجله راه زندگی دیدم که قشنگ بود برات میزارم
بخونش ******************************** فرمان دادم بدنم را بدون تابوت و مومییای به خاک سپارند تا اجزاء بدنم ذرات خاک ایران را تشکیل دهد
حق یارت ._.·´¯)(¯`·._.• •._.·´¯)(¯`·._.• (`·¸_¸.·´)(`·-.¸¸.-·´)(`·¸_¸.·´) •._.·´¯)(¯`·._.• (`·¸_¸.·´)(`·-.¸¸.-·´)(`·¸_¸.·´)•._.·´¯)(¯`·._.• (`·¸_¸.·´)(`·-.¸¸.-·´)(`·¸_¸.·´)
عکس جدید.0
نویسنده: حسین(جمعه 84/12/26 ساعت 7:36 عصر)
افتتاحییه وبلاگمون
نویسنده: حسین(جمعه 84/12/26 ساعت 7:10 عصر)
سلام فاعزه جون خوبی ..عزیزم امروز که وبلاگمون رو باز کردم باز نمیشد فکر کنم خودت هم میدونی برای چی باز نمیشه
به هر حال زود اینو ساختم و تقدیمش میکنم به عزیز دل خودم فاعزه ..ایشالا که خوشت بیاد......... ترو خدا برا هر دو مون دعا کن تا مبتونی دعا کن منم دعا میکنم که به هم برسیم تو اولین و اخرین
عشق منی ... دوست دارم هوارتا .. خب و اما واسه شروع همانطور که می دانید در آستانه ی فصل بهار هستیم زیبا ترین که به اینجا میان سر میزنن تبریک عرض میکنم ایشالا سال خیلی خوبی داشته باشید فاعزه جونم این اولین سالیه که با هم هستیم سعی کن خوش بگذرونیم باشه
گر دلی دارم بدان در دست توست گر تنی دارم بدان سر مست توست دل نگیرم از توِِِِ... چون دل هم مست توست
|